مداحی حاج محمدرضا بذری - شب هشتم محرم 94
مداحی حاج محمدرضا بذری - شب هشتم محرم 94
رهبر معظم انقلاب درباره ذاکری و مداحی خطاب به ستایشگران فرمودهاند: «چند موضوع را در هر برههای از زمان در نظر بگیرید و در خلال اشعاری که به مناسبت مدح یا مصیبت و یا نصیحت برای مردم میخوانید، این مطلب را هم در جامعه بپراکنید. امتیازتان بر گوینده نثر این است که شما برای تفهیم و القای مطلب، از دو هنر - هنر شعر و هنر خوانندگی - استفاده میکنید. این، چیز مهمی است. البته خوانندگی در مقام مدح هم هنر خاصی است. معنایش هم فقط صدای خوب نیست. این هنر را باید یاد گرفت.» از این رو، توجه به محتوا و اشعار در مداحی از اهمیت بالایی برخوردار است و هنگام ارائه مطلب، صرفاً نباید به بیان مباحث احساسی پرداخت بلکه باید به مباحث روز و خوراک فکری مورد نیاز جامعه نیز توجه داشت.
از این رو، در دهه نخست محرم هر روز یک نوحه به همراه صوت آن منتشر میشود. این نوحهها با رویکرد معرفی سبک زندگی اسلامی توسط مجمع ستایشگران اهلبیت(ع) تهیه شده است:
مشتری وصال دلدارم، مهر او را میان دل دارم
آرزویم فقط همین باشد، سر به دامان یار بگذارم
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین
و علی مقطوع الیدین (و علی بین الحرمین)2
قلب من پر ز شور و ماتم شد، گلشنم پر ز آه شبنم شد
شیشه اشک من شکست امشب، چون طلوع مه محرم شد
السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین
و علی مقطوع الیدین (و علی بین الحرمین)2
یا حسین ای تمام احساسم، گرچه من خاری از گل یاسم
میزنم نعره از سر مستی، ریزهخوارم گدای عباسم
السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین
و علی مقطوع الیدین (و علی بین الحرمین)2
حاجت از چشم یار میگیرم، از جهان بی غم حسین سیرم
اهل عالم به عشق شش گوشه، گر بگوید بمیر میمیرم
السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین
و علی مقطوع الیدین (و علی بین الحرمین)2
سینه سوز صفای احساسم، پر بهاتر ز دّر و الماسم
پادشاهان گدای من هستند، چون غلام حسین و عباسم
السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین
و علی مقطوع الیدین (و علی بین الحرمین)2
راه من را جدا کن از بی راه، دارم از دشمنان تو اکراه
همنشینان مؤمنم هستند، مایه دل خوشیات ثارالله
السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین
و علی مقطوع الیدین (و علی بین الحرمین)2
رهبر معظم انقلاب درباره ذاکری و مداحی خطاب به ستایشگران فرمودهاند: «چند موضوع را در هر برههای از زمان در نظر بگیرید و در خلال اشعاری که به مناسبت مدح یا مصیبت و یا نصیحت برای مردم میخوانید، این مطلب را هم در جامعه بپراکنید. امتیازتان بر گوینده نثر این است که شما برای تفهیم و القای مطلب، از دو هنر - هنر شعر و هنر خوانندگی - استفاده میکنید. این، چیز مهمی است. البته خوانندگی در مقام مدح هم هنر خاصی است. معنایش هم فقط صدای خوب نیست. این هنر را باید یاد گرفت.» از این رو، توجه به محتوا و اشعار در مداحی از اهمیت بالایی برخوردار است و هنگام ارائه مطلب، صرفاً نباید به بیان مباحث احساسی پرداخت بلکه باید به مباحث روز و خوراک فکری مورد نیاز جامعه نیز توجه داشت.
از این رو، در دهه نخست محرم هر روز یک نوحه به همراه صوت آن منتشر میشود. این نوحهها با رویکرد معرفی سبک زندگی اسلامی توسط مجمع ستایشگران اهلبیت(ع) تهیه شده است:
شیش گوشه قشنگ تو عرش معلاست/ گنبد و بارگاه تو کعبه دلهاست
پرچم تو توی دلم نشون عشقه/ راه بهشتی که میگن راه دمشقه
بیتو به خدا روزم سیاهه/ (عاشق توام مگه گناهه)2
شکسته بال و پرم از سنگ زمونه/ خسته بیوفاییم، اینم بمونه
منی که کشته مرده عشق حسینم/ کبوتر زخمی بینالحرمینم
خونه خرابم، خراب یارم/ (از غم حسین جریحه دارم)2
سیم دلم وقتی میخواد بشه به تو وصل/ با چشم تر گریهکنون میگم اباالفض
کعبه سنگی کجا و کعبه احساس/ رو سند دلم نوشته بیتالعباس
به خدا قسم که خاک پاشم/ (خاک قدمای زائراشم)2
عاشق دل چاک یل امّبنینام/ خیمه زده محبتش میون سینهام
آب حیاتی که میگن، چشمه اشکه/ وعده ما سینهزنا، میدون مشکه
سینهزنی عشق زندگیه / (زندگی بیتو بردیگه)2
اهالی شهرمونن مردمت آقا/ میون سفرههامونه گندمت آقا
من که مستحقم و گدای هیأت/ خمس و زکاتم و میدم به پای هیأت
از آب فرات بده پیاله/ (با دعای تو روزیم حلاله)2
رهبر معظم انقلاب درباره ذاکری و مداحی خطاب به ستایشگران فرمودهاند: «چند موضوع را در هر برههای از زمان در نظر بگیرید و در خلال اشعاری که به مناسبت مدح یا مصیبت و یا نصیحت برای مردم میخوانید، این مطلب را هم در جامعه بپراکنید. امتیازتان بر گوینده نثر این است که شما برای تفهیم و القای مطلب، از دو هنر - هنر شعر و هنر خوانندگی - استفاده میکنید. این، چیز مهمی است. البته خوانندگی در مقام مدح هم هنر خاصی است. معنایش هم فقط صدای خوب نیست. این هنر را باید یاد گرفت.» از این رو، توجه به محتوا و اشعار در مداحی از اهمیت بالایی برخوردار است و هنگام ارائه مطلب، صرفاً نباید به بیان مباحث احساسی پرداخت بلکه باید به مباحث روز و خوراک فکری مورد نیاز جامعه نیز توجه داشت.
از این رو، در دهه نخست محرم هر روز یک نوحه به همراه صوت آن منتشر میشود. این نوحهها با رویکرد معرفی سبک زندگی اسلامی توسط مجمع ستایشگران اهلبیت(ع) تهیه شده است:
راه نداره به دل من هر کسی، برا من تو هر دو عالمین بسی
یا حسین میون محشر به خدا، امیدم اینه به دادم میرسی
روضه تو رونق زندگیمه، اشک ماتمت همه دل خوشیمه
نکنه از عشق تو پس بزنم، به خدا تموم دلواپسیمه
اربات من، دل من دیوونه به عشق تو اسیره/ ارباب من کار من دلخسته به امضای تو گیره/ (کربلا) 2 کربلا (یا کربلا) 2 مولا
سرنوشتم با تو مولا گره خورد، هر کسی سوخت از غمت بازی رو برد
کشتی مهر خدا روز ازل من رو تا ساحل کربلا آورد
توی شهر عاشقای بینشون به تن هر کیه شولای جنون
جایی که برا اقامه نماز همه فرشتهها میگن اذون
ارباب دعات بدرقه راه عاشقی عاشقانه/ عمر یه که دل عاشقا تنگ غروب کربلاته/ (کربلا) 2 کربلا (یا کربلا) 2 مولا
میشه زائر خدای عالمین زائر شیش گوشه قبر حسین
عرش همنشینی ملائکه است کوچههای وصل به بینالحرمین
کربلای تو بهشت رو زمین حرمت قبله صد خلد برین
بیایین زیارت حریم عشق ادخلوها به سلام آمنین
روز ازل ضامن بقای عشق و شور من خدا شد/ دیوونه وار قبله دل مجنون من کربلا شد/ (کربلا) 2 کربلا (یا کربلا) 2 مولا
میزنم ترک به هر استخونم میگیرم وضویی از سیل خونم
دست و پام میلرزه از غیرت عشق تا میخوام که از اباالفضل بخونم
علقمه تشنه لب تشنگی شه تیغ ابرو ذوالفقار جنگی شه
صد بهشت با تموم قشنگیاش گوشهای از جلوه قشنگی شه
از گوشه چشم تو آقاجون صد هزار یوسف میباره/ تو دلبری خدا میدونه یوسف به پیشت کم میاره/ (کربلا) 2 کربلا (یا کربلا) 2 مولا
ساختن عاشقاشه کار حسین، شلوغه اگر چه بازار حسین
دوست دارم که بچههام بشن همه تربیت پای علمدار حسین
دوستت دارم فارغ از عشق بدلی عاقبت بخیری بیمعطلی
دوست دارم مدال بچه منو بندازه حضرت عباس علی
یادم بده قبول نکنم حرف دل هر مکتبی رو/ یادم بده ادب اباالفضل و وقار زینبی رو/ (کربلا) 2 کربلا (یا کربلا) 2 مولا
هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد
نسیم، یک سبد آیینه در بغل دارد
خوشا به حال نسیمی که با تمام وجود
دخیل بر علَم و پرچم و کُتَل دارد
خوشا به حال خیالی که در حرم مانده است
و هرچه خاطره دارد، از آن محل دارد
به یادِ چاییِ شیرینِ کربلاییها
لبم حلاوتِ احلیمنالعسل دارد
چه ساختار قشنگی شکسته است خدا
درون قالب ششگوشه یک غزل دارد
بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم
بگو محبت ما ریشه در ازل دارد
غلامتان به من آموخت در میانۀ خون
که روسیاهیِ ما نیز راهحل دارد
***********************
آن شب که چارچوب غزل در غزل شکست
مستِ مدام، شیشۀ مِی در بغل شکست
یک بیت ناب خواند که نرخ عسل شکست
فرزند آن بزرگ که پشت جمل شکست
او بیقرارِ لحظۀ فرداشدن شده است
پروانۀ رهاشده از پیرُهن شده است
بر لب گلایه داشت که افتادم از نفس
بیتاب و بیقرار، سراسیمه چون جرس
سهم من از بهار فقط دیدن است و بس
بگذار تا رها شوم از بند این قفس
جز دستخطِ یار به دستم بهانه نیست
خطی که کوفی است ولی کوفیانه نیست
پُر کرد از آن معطّرِ یکریز شامه را
گویی سپردهاند به یعقوب جامه را
میخواند از نگاه تَرَش آن چکامه را
هفتآسمان، قریببهمضمونِ نامه را
این چند سطر را ننوشتم، گریستم
باشد برای آن لحظاتی که نیستم
آورده است نامه برایت کبوترم
اینک کبوترم بهفدایت برادرم
دلواپسم برای تو ای نیمِ دیگرم
جز پارههای دل چه دلیلی بیاورم؟
آهنگ واژهها دل از او بُرد ناگهان
برگشت چند صفحه به ماقبل داستان
یادشبهخیر دست کریمانهای که داشت
سر میگذاشتیم بر آن شانهای که داشت
یک شهر بود در صف پیمانهای که داشت
همواره باز بود درِ خانهای که داشت
هرچند خانه بود برایش صفِ مصاف
جز او کدام امام زره بسته در طواف
اینک دلم به یاد برادر گرفته است
شاعر از او بخوان که دلم پَر گرفته است
آن شعر را که قیمتِ دیگر گرفته است
شعری که چشم حضرت مادر گرفته است
از تاب رفت و تشت طلب کرد و ناله کرد
وآن تشت را ز خون جگر، باغ لاله کرد
اینک برو که در دل تنگت قرار نیست
خورشید هم چنین که تویی، آشکار نیست
راهی برای لشکر شب جز فرار نیست
پس چیست ابروانت اگر ذوالفقار نیست؟
مبهوتِ گامهاش، مقدّسترین ذوات
میرفت و رفتنش متشابه به محکمات
بغض عمو درون گلو بیصدا شکست
بارانِ سنگ بود و سبو بیصدا شکست
او سنگ خورد، سنگ، عمو بیصدا شکست
در ازدحام هلهله او بیصدا شکست
وقتی حسین یکسره آغوش میشود
دردِ هزار زخم فراموش میشود
این شعر ادامه داشت
اگر گریه میگذاشت...
***********************
به نامِ نامیِ سر، باسمهتعالی سر
بلند مرتبه پیکر، بلند بالاسر
فقط به تربتِ اعلات سجده خواهم کرد
که بندۀ تو نخواهد گذاشت هرجا سر
قسم به معنیِ «لا یمکن الفرار از عشق»
که پُر شده است جهان از حسین سرتاسر
نگاه کن به زمین! ما رأیت إلّا تن
به آسمان بنگر! ما رأیت إلّا سر
سری که با خودش آورد بهترینها را
که یکبهیک همه بودند سروران را سر
زهیر گفت حسینا بخواه از ما جان
حبیب گفت حبیبا بگیر از ما سر
سپس به معرکه عابس «أجنّنی»گویان
درید پیرُهن از شوق و زد به صحرا سر
بنازم امّوهب را به پارۀ تن گفت:
برو به معرکه با سر، ولی مَیا با سر
خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید
گذاشت آخر سر روی پای مولا سر
چنان که یک تنِ دیگر به آرزوش رسید
به روی چادر زهرا گذاشت سقّا سر
در این قصیده ولی آنکه حُسنِ مطلع شد
همان سری است که بُرده برای لیلا سر
سری که احمد و محمود بود سر تا پا
همان سری که خداوند بود پا تا سر
پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد
پُر از علی شود آغوش دشت سرتاسر
امام غرق به خون بود و زیر لب میگفت:
به پیشگاه تو آوردهام خدایا سر
میان خاک، کلام خدا مقطّعه شد
میان خاک، الف لام میم طا ها سر
حروف اطهر قرآن و نعل تازۀ اسب
چه خوب شد که نبوده است بر بدنها سر
میان معرکه سرگرم فضل و بخشش بود
به هرکه هرچه دلش خواست داد، حتی سر
و جنگِ تنبهتن آفتاب و پیکرِ او
ادامه داشت، ادامه سه روز... اما سر
جدا شده است و سر از نیزهها درآورده است
جدا شده است و نیفتاده است از پا سر
صدای آیۀ کهفالرّقیم میآید
بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر
بسوزد آنهمه مسجد، بمیرد آن اسلام
که آفتاب درآورد از کلیسا سر
عقیله غصه و درد و گلایه را به که گفت
به چوب، چوبۀ محمل، نه با زبان، با سر
دلم هوای حرم کرده است، میدانی
دلم هوای دو رکعت نماز بالاسر